رضاخان میرپنج در دوران سردار سپهی - در حالیکه سخت چشم انتظار جلوس بر تخت شاهی بود - از طریق حبیب الله رشیدیان - مأمور رسمی سفارت انگلیس - و لسان الملک، پیامی برای وزیر مختار انگلیس فرستاد که در این پیام خشم و نفرت نسبت به ناصر الدین شاه قاجار موج می زند
دوران حکومت رضاشاه از آغاز تا پایان آن را میتوان از ابعاد مختلفی دوران متفاوت سیاسی دانست. این دوران که حدوداً پانزده سال به طول انجامید، مواجهه حکومت با مردم باعث شد تا در نهایت حکومت سیاسی پهلوی اول را دورهای از استبداد مطلق بنامند
پس از آنکه شاه توانست در سالهای بعد از کودتای 28مرداد1332، نهادهای مشارکت قانونی و نیروها و سازمانهای اجتماعی غیر رسمی را به کلی نابود سازد و فعالیت آنها را ممنوع کند.
رضاخان به اصول دموکراسی و نهادهای مدنی همچون حزب، اعتقادی نداشت. او وجود افراد قوی ولو تابع را نیز مانعی در برابر قدرت خود میدید و تنها بر ارتش قوی تکیه داشت. از این رو افرادی چون تیمورتاش علیرغم دوستی نزدیک با شاه، به راحتی از دایره قدرت سیاسی کنار گذاشته شدند
اعلامیه 9 ماده ای حکم می کنم صادره از سوی رضاخان رئیس دیویزیون قزاق. بعد از پیروزی کودتاچیان در سوم اسفند 1299 شمسی، رضاخان جهت کنترل و محدودسازی مخالفان کودتا و همچنین تحکیم پایه های قدرت کابینه کودتا، اعلامیه ای 9 ماده ای با هدف ایجاد ارعاب و وحشت و در نتیجه سرکوب مخالفان کودتا صادر نمود.
انگلیس و بسیاری از قدرتهای خارجی با ستایش از رضاخان، او را منجی ایران دانسته و معتقد بودند که در دوره او زمینه مساعد برای گسترش روابط خارجی و نیز مساعد شدن وضعیت مردم شکل خواهد گرفت؛ اما با گذشت زمان بسیاری از این تحلیلها اشتباه از آب درآمد.
سیاست کشف حجاب رضاشاه از زمان مطرح شدن آن تا تصویب قانونی، مسیر طولانی را دنبال کرد. این مسیر همراهان و مخالفان خاص خود را داشت. رجال دولتی، از جمله افراد و گروههایی بودند که واکنش متفاوتی نسبت به این سیاست اتخاذ کردند. چنانچه برخی از رجال، علاوه بر همراهی و موافقت، به پایهریزی تئوریک این سیاست پرداختند و برخی نیز به طور تلویحی و یا آشکار مخالفت ...
رضاشاه برای آنکه بتواند قدرت را قبضه کند و به مقام پادشاهی برسد، دست به اقدامات و حیلههای متعددی زد. یکی از حیلههای او، نزدیک شدن به افراد و گروههای مذهبی بود. والاس موری، یکی از کارداران آمریکا در آن دوره، پیرامون این موضوع گزارش داده است
روی کار آمدن رضاخان مرهون تلاشهای گسترده برخی از حامیان داخلی و خارجی او بود که مدام شعار لزوم دیکتاتوری منور برای ایجاد ثبات در ایران را سر میدادند. جالب آنجاست که خود این افراد و گروهها از عاملان اصلی بیثباتی در ایران نیز بودند.
اواخر دوران حکومت قاجار را میتوان دوره آشوب و مبارزات سیاسی میان جریانات مختلف سیاسی دانست. بسیاری از این جریانات رقیب یکدیگر بودند و بر آن بودند تا با قبضه قدرت خود به نظم و آرامش موردنظر در کشور نائل گردند.
بعد از سقوط حکومت رضاشاه، مردم به شادمانی پرداختند و تمام سنن و آدابی را که به اجبار حکومت رضاشاه پذیرفته بودند، دوباره از سر گرفتند. این موضوع به خوبی نشان دهنده آن بود که مردم بسیاری از سیاستها را تنها به اجبار و اکره پذیرفته بودند و قلبا تمایلی به آن نداشتند.
رضاشاه از همان ابتدای قدرتیابی، یعنی از کودتای 1299 تا پادشاهی، بنای کار خود را با حیله آغاز کرد. او که در میان مردم جایگاه محکمی نداشت، میدانست بدون توسل به زور و حیله نمیتواند به قدرت برسد. از این رو، توسل به حیله را میتوان در تمام مراحل قدرتیابی او از جمله در مقام نخستوزیری نیز مشاهده کرد.
با آغاز جنگ جهانی دوم، حکومت ایران به رهبری رضا شاه، اعلام بیطرفی نمود؛ اما رضا شاه از همان آغاز بنا به دلایل و تصورات سیاسی خود، به حمایت پنهانی از هیتلر پرداخت. این موضوع اعتراض متفقین از جمله انگلیس را به همراه داشت؛ اما رضا شاه همواره این موضوع را انکار میکرد. متفقین جدا از آنکه همکاری رضا شاه و هیتلر را نقض آشکار بیطرفی ایران میدانستند، مدعی ...
رضاشاه تا پیش از سلطنت، تلاش میکرد به اشکال مختلف نظر مساعد مردم را جلب کند و خود را حامی مردم نشان دهد. اما در مواردی، ذات واقعی او با رفتارهای خشونتآمیزش نمایان میشد و چهره حقیقی او برای مردم ثابت میشد. نمونهای از رفتارهای خشونتآمیز رضاشاه را میتوان در برخورد او با فرماندار اراک مشاهده کرد.
رضاشاه قبل از تصاحب تاج و تخت سلطنت، خود را فردی مردمی، ساده و مذهبی نشان میداد؛ اما بعد از آنکه قدرت را از آن خود نمود برخلاف شعارهای خود عمل کرد و بسیاری از وعده وعیدهای خود را فراموش نمود. تجلی این موضوع را میتوان در جشن تاجگذاری مشاهده نمود که تنها مختص افرادی خاص بود
شاه سیاست متحدالشکل کردن لباس را به بهانههای مختلف وضع نمود. از جمله به این خاطر که لباس اهل علم و عموم مردم متفاوت باشد. اما در واقع سودای غربی سازی فرهنگ ایرانی را داشت و این سخنان تنها سیاست اعلامی بود که پشت آن یک سیاست اعمالی پنهان شده بود. از دیدگاه رضا شاه، متحدالشکل کردن لباس عاملی جهت توسعه کشور بود. در حالی که او تحت تأثیر سفر امانالله ...
محمدرضا پهلوی بارها در سخنان متعدد و حتی در آثاری که از خود به جای گذاشته است از پدرش سخن رانده و تعریف کرده است. او همواره از پدرش به عنوان مردی بزرگ و با القابی چون ناجی ایران یاد کرده است. محمدرضا پهلوی در اکثر مواقع ستایشگر پدرش است، او بسیاری از اقدامات پدرش را اقداماتی به جا و درست دانسته و او را معمار ایران معرفی کرده است.
بعد از آنکه سیاستهای ضداسلامی و ضدروحانیت رضاشاه آغاز شد، بسیاری از علما به مخالفت با او پرداختند. مخالفت با رضاشاه در حالی صورت گرفت که رضاشاه فضای رعب و وحشتآوری ایجاد کرده بود. از این رو بسیاری از روحانیون میدانستند فرجام مخالفتهایشان چه خواهد بود. با این حال بسیاری از آنان به مبارزه پرداختند و متحمل شکنجههای زیادی شدند.
سیستم قضایی حکومت پهلوی گرچه نحوه محاکم تخطیکاران را مشخص کرده بود؛ اما عملاً محاکمه افراد بدون هیچ ضابطه قانونمندی انجام میشد. چنانچه در برخی از محاکمات افرادی بیگناه به راحتی کشته میشدند و افراد به ظاهر تخطیکار نیز بدون رسیدگی به جرم خود، به راحتی مجازات میشدند.
بعد از سقوط رضاشاه از قدرت، فضای سیاسی با آزادی نسبی مواجه شد. در این شرایط احزاب و نهادهای مدنی از فضای نسبتاً آزاد و آرامتری نسبت به قبل برخوردار شدند ولی با این حال کنترل مطبوعات و سانسور دولتی همچنان بر سایه بسیاری از روزنامهها سنگینی میکرد. این موضوع به خصوص در دوره نخستوزیری قوام و سهیلی مشهودتر بوده و با ترور نافرجام شاه به اوج خود رسید....